همیشه این سوال مطرح می شود که این کرسی وکالت چه قیمتی دارد که اینگونه گوهر پاک شرافت آدمی که روح خداوند متعال در آن دمیده شده را آلوده و هر گونه گناه از آن سر می زند .
در این مدت 6 ماه چه توهینهایی که به هم کردیم چه بی حرمتی هایی که در حق هم روا داشتیم وای بر ما که دل هم کیش و هم دین خود را شکستیم واسه دل یک نفر دیگه که حتی جور دنیا ما را نمی کشد چه برسد اون دنیا . انتخابات تمام شد و تایید گردید و یک نفر به کرسی وکالت رسید و اون یکی با وجود استعفا در پست جدید و بالاتر مشغول شد مبارکشان باشد رو سیاهیش ماند برای ما که حرمت شکنی شده عادتمان و از هر گونه افترا و توهینی هنوز هم دست بردار نیستیم و تا هر دو دنیا یمان را نسوزانیم ول کن ماجرا نیستیم .
این آزمون بارها اتفاق افتاده و انسان ها از آن درس نمی گیرند و بارها نمره مردودی گرفته اند . چه بسیارند انسانهای فرهیخته و بیسواد ، ظالم و مظلوم ، کوچک و بزرگ ، والی و رعیت و خیلی های دیگر که در گورستان شهرمان بی نام و نشان آرامیده اند و حتی سال به سال عزیز ترین کسانشان فاتحه ای از سر دلسوزی برایشان خیرات نمی کنند .
کجا رفته آن همه شوکت و بزرگی ، کجا رفته آن همه مقام و قدرت ، کجا رفته ثروت و خانه های آنچنانی و خیلی کجا رفته های دیگر که همه کم و بیش به کجا رفتنشان اجحاف داریم و عاقبت شان داستان شب های بلند زمستان مادر بزرگ ها شده و دهان به دهان به ما رسیده و ما نیز گونه ای رفتار می کنیم که انگار این داستانها تخیلی و یا از دنیای دیگری آمدند و این سرنوشتها هیچکدام نصیب ما نمی شوند . اما اشتباه ما همین جاست .
هیچ کدام از ما به این فکر نکردیم که اگر در یک کشور مسلمان و شیعه علی ( ع ) کسی شرافت خود را به مال دنیا می فروشد چه فاجعه ی بزرگ و چه ننگ غیر قابل باوریست اما وجود دارد و این ننگیست که ملت مسلمان ایران باید چاره ای برای آن بیاندیشند نه سرپوش بر روی ان بگذارند . این انتخابات نه اولین بود و نه آخرین و این داستان همچنان ادامه دارد و مختص به کاندیدی خاصی نیست .
در سریال حضرت یوسف وقتی حضرت رو به تاجری که او را فروخته بود در خصوص غلامانی که اربابان خود را بر دوش می گیرند و مجازات اربابان آنها فرمود: باید اربابان این غلامان را تنبیه کنیم تا دیگر به خود اجازه سوار شدن بر دوش این غلامان بیچاره را ندهند که تاجر و دوست حضرت جواب داد: باید غلامان را تنبیه کرد . این جمله باعث حیرت حضرت شد و علت این سخن را خواست که جواب شنید که آقا این خم شدن غلامان است که جسارت سوار شدن اربابان را در پی دارد . و این جمله مورد تایید حضرت قرار گرفت . آیا اینگونه نیست کمی تامل باید کرد .
یادداشت دکتر شهیندخت خوارزمی ، پژوهشگر توسعه منتشر شده در ویژه نامه نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات
سالی که گذشت، برای سرزمین عزیزمان ایران سالی پرچالش بود ولی اصغر فرهادی و گروهش با بردن جایزه اسکار، قلب ما ایرانیان را شاد کردند و این امید را تقویت کردند که ملت ایران هنوز استعدادهای درخشان خویش را کشف نکرده است.
سالی که در پیش است کمی با ابهام همراه است و احتمال تشدید فشارهای بینالمللی و رشد تورم وجود دارد ولی ملت ایران باید افسانه ققنوس را به یاد آورد.
ققنوس، پرنده افسانهای، با نزدیک شدن مرگش به بلندترین قله میرود، تلی از خار و خاشاک جمع میکند، آتش بر میافروزد، بر روی آن مینشیند تا از خاکستر وجودش، ققنوسی دیگر بر آید.
ملت ایران فشارهای خارجی را با صبوری تحمل میکند، چون میداند این دردها و سوختنها، دردهای زایمانی است که به تولد ایرانی پرتوانتر خواهد انجامید؛ ایرانی که با خودآگاهی ملی و فهمی شایسته از واقعیتهای جهانی، سرنوشت دیگری را رقم خواهد زد.
خرد و آگاهی عمیق از تجربه و تحمل رنجهای بیهوده نیز حاصل میشود. بیهودگی رنج میتواند راه تعالی را باز گشاید، اگر در آن معنایی بیابیم. چه معنایی باارزشتر از کسب خرد و آگاهی برای هموار کردن راه تعالی و توسعه سرزمین عزیزمان ایران؟
ملت ایران طی تاریخ نشان داده که در دشوارترین شرایط و در میان محدودیتهای بسیار میتواند همه را شگفتزده کند. ما هنوز نیروهای پنهان وجودمان را کشف نکردهایم؛ نیروهایی که در بحران فعال میشوند و شگفتی میآفرینند. ژنتیک و روانشناسی ملیمان بر ما آشکار نشده است. ترکیبی است پیچیده و تو در تو از ساختارهایی که نیروهای متناقضی را آزاد میکنند. هم در تخریب حیرت میآفرینیم و هم در سازندگی. آنچه میتوان با اطمینان بیشتری بیان کرد این است که در شرایط سخت، نیروی محرک ایرانی برای سازندگی خلاق، امید است.
رویدادهای سال 1391 و جهتگیریهای مهم را نمیتوان پیشبینی کرد. شاید چالشها عمیقتر شوند و شاید فروکش کنند. در هر دو حالت چارهای نداریم جز آن که با امید و عزمی استوار برای شکار فرصتهای پنهان و آشکار این چالشها، به استقبال بهار رویم. یأس و ترس روحمان را مسموم و ذهن را فلج خواهند کرد. قدرت دشمنان ایران از ترس و یأس ما مردم نشأت میگیرد.
سال جدید را با نگاهی دیگر آغاز کنیم: نگاهی دشمنشکن!
سالی که گذشت سالی بود پرموفقیت برای مجله وزین مدیریت ارتباطات که جایش در عرصه ارتباطات بس خالی بود. آرزو میکنم در سالی که در پیش است، این نشریه گامهای بلندتری را در راه توسعه دانش و تعالی فرهنگ مدیریت ارتباطات بردارد. توسعه پایدار ایران بدون دانش نوین ارتباطات و فرهنگ متناسب با واقعیتهای پر تحول علوم و تکنولوژیهای ارتباطات و از آن مهمتر، فهم دقیق الزامات مدیریت ارتباطات میسر نخواهد بود .
شعار امسال که رهبر فرزانه انقلاب بدان تأکید داشتند،تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی بود.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت حلول سال 91، مجاهدت اقتصادی و حضور جهادگونه ملت ایران در عرصه های اقتصادی را یک ضرورت دانستند و خاطر نشان کردند: بخش مهمی از جهاد اقتصادی مسئله تولید ملی است که اگر ملت با همت، عزم و آگاهی و با همراهی برنامه ریزی درست مسئولان بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند بدون تردید بر چالشهایی که دشمن ایجاد می کند غلبه خواهد کرد.
با این فرمایشات بسیار مهم ایشان حرکت مسئولین ولایت مدار به سمت خودباوری و اتکا به فکر و قوای بازوان ایرانی را ترسیم فرمودند و نقشه راه مطلوبی از مقابله با تحریم های بیگانگان را برای هر کسی که دلش برای کشورش می تپد را آماده کردند.کشور ژاپن که در حال حاضر جزو کشورهای پیشرفته و مدرن محسوب می شود در چند دهه قبل بعد از جنگ و وقایع وخیم کشورش در مجلس به یک هدف مشترک و آن هم با اتحاد و مقاومت و ساخت کشور با همه قوای خویش که انصافا مردم نیز با همدلی و هم افزائی در بازسازی و رسیدن به کشور مطلوب نقش مهمی را ایفاء نمودند و کشورشان را از زیر صفر به این حد تعالی یک کشور مدرن رساندند.
منتخبین مردم که شروع کارشان در چند ماه آینده کلید می خورد باید به این نکته توجه کنند که خودشان را در بازی های سیاسی وارد نکرده و در خط ولایت با تمام قدرت کار کنند که مردم ناظران قدرتمندی هستند که نمایندگانشان را برای جامه عمل پوشاندن به این شعار کمک خواهند کرد تا با وحدت رویه آنان قوانین به درستی تصویب گردد.
http://m-qolami.blogfa.com/post-477.aspx
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها از واریز مابه التفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم به حساب سرپرست خانوارها خبر داد.
بهروز مرادی در گفتگو با واحد خبر رادیو گفت: این مبلغ تا زمان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها قابل برداشت نخواهد بود.
وی گفت: واریز مابه تفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانه ها که 28 هزار تومان است، 28 اسفند 90 انجام شد که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.
مرادی درباره تاخیر اطلاع رسانی در این امر گفت: این مبالغ به حساب تمامی بانکها رفته بود اما به دلیل غیر فعال بودن سامانه ساتنا یعنی سامانه ای که انتقال وجه بین بانکها را انجام می دهد، این اطلاع رسانی را درباره این که هم اکنون این مبالغ به حسابهای بانکها واریز شده بود و در حسابهای مردم واریز شده است، انجام دادیم.
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود؛ یعنی پرداخت این مبلغ مابه تفاوت به معنی شروع مرحله دوم یارانه ها نیست. این مبلغ در حسابهای مردم زودتر واریز شده است اما غیر قابل برداشت خواهد بود.
وی افزود: زمان برداشت و یکماهه یا دوماهه بودن این مبلغ در اطلاع رسانیهای بعدی به مردم اعلام خواهد شد.
مرادی تصریح کرد: اگر این مبلغ 28 هزار تومان ماهیانه باشد؛ 73 هزار و 500 تومان سرانه ماهیانه و اگر دو ماهه باشد؛ 14 هزار تومان ماهانه به 45 هزار و 500 تومان اضافه می شود.
وی همچنین از واریز یارانه های فروردین خبر داد و گفت: 15 فروردین، 45هزار و 500 تومان به حسابها واریز می شود و 17 فروردین قابل برداشت است اما 28 هزار تومان اضافه شده غیر قابل برداشت است تا زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها که اجازه برداشت داده شود.
منبع : خبر آنلاین
نقل از خبرگزاری ایلنا :
تلاش ميكنيم اين گزارش طوري تنظيم شود كه زياد خندهدار به نظر نرسد اما اوضاع خندهدار لاجرم سوژههاي خندهداري هم توليد ميكند كه ما هرچقدر حال عموميمان بد باشد نميتوانيم در مقابل اين مضحكه مقاومت كنيم.
ماجرا از اين قرار است كه در روزهاي پيش از انتخابات مجلس نهم حجم قابل توجهي از گفتههاي نامزدها (از تهران و شهرستانها) جهت انتشار به گروه كارگري ميرسيد چرا كه در آن اخبار كذا نامزدهاي مذكور به طريقي خواسته بودند ارادت و توجه خود را به جامعه كارگري نشان دهند.
تا اينجاي ماجرا كه بعضي نامزدها هر چهار سال يكبار ناگهان متوجه ميشوند براي حفظ كرسي مجلس و يا به دست آوردن آن، به غير از آراء دوست و آشنا، به راي ديگر اقشار جامعه هم نيازمندند اتفاق غير منتظرهاي نيست و اين رفتار رياكارنه به حد لازم در اين سالها دستانداخته شده است و ديگر آنقدر رسواست كه نيازي به طرح مجددش نباشد. تنها اقدام (وظيفه؟) ما در مقابل اين رياكاري جلوگيري از انتشارش بود.
اما ماجرا آنوقت جالب ميشود كه نامزد مذكور انگار از خواب اصحاب كهف برخاسته و هنوز دست و صورتش را كاملاً نشسته وادارش ميكنند يك حرفي جهت جلب توجه كارگران بزند. در اين شرايط است كه شاهد برملا شدن دنياي ذهني مسئولان بالقوه و بعضا بالفعل كشور از سبك زندگي كارگران هستيم كه البته در اين شرايط ديگر لازم نيست لبخندمان را پنهان كنيم.
در حكم نمونه يكي از نامزدهاي انتخابات كه هم اكنون نماينده شهري است كه در مجاورت حوزهي انتخابيهاش تعدادي از كارخانههاي تعطيلشدهي نساجي واقع شدهاند و صدها كارگر در پي سالها بيكاري به زحمت صبح خانوادهشان را به سمت شب هل ميدهند، خواسته بود از قولش منتشر كنيم كه «بايد به كارگران وام ويژه خريد خودرو پرداخت شود.»
او درست دم انتخابات يادش افتاده بود مشكل كارگران را با وعده پرداخت وام خريد خودرو – لابد براي مسافركشي – حل كند. غريب اينكه آقاي نماينده در طول سالهاي خدمت صادقانهاش مطلع نشده مشكلات كارگر ماهري كه بيش از 15 سال در بخش توليد فعال بوده است، با مسافركشي حل نميشود. مشكل آن كارگر هم حل شود تبديل يك نيروي مولد و توليدگر به يك نيروي خدماتي مشكلات غير قابل حلي را براي كشور به وجود خواهد آورد.
نمونهاي ديگر: يكي ديگر از نامزدهاي نمايندگي مجلس كه از قضا او نيز هم اكنون نماينده شهرش است، در مصاحبهاي از راهاندازي فروشگاه بزرگي به سبك يكي از بزرگترين مراكز خريد تهران در شهر كوچكاش خبر داده بود. نكته قابل تامل اينكه نامزد مذكور اواسط سخنانش به يادآورده بود كه مشغول گفتگو با خبرگزاري كار است، پس ناگهان عزمش را جزم كرده بود كه موضوع تاسيس آن مركز خريد را به كارگران هم ربط دهد. اينطور شد كه وعده داد: «در اين فروشگاه تسهيلات ويژهاي براي كارگران درنظر گرفته خواهد شد.»
اصل ماجرا كه نمايندهاي در هنگام خريد از يك مركز خريد خارجي در تهران چنان تحت تاثير قرار بگيرد كه جهت تحت تاثير قرار دادن مردم حوزهي انتخابيهاش وعده كپي + پيست كردن آن حجم عظيم و هايپر و پر زرق و برق را به مردم شهرش بدهد كم جالب توجه نيست، اما وعده او مبني بر «ارائه تسهيلات ويژه به كارگران» كمي بيشتر از ظرفيت صفت عجيب است.
اول اينكه نامزد مذكور اطلاع نداشته كارگران به صرف كمدرآمد بودن، نيازمند انفاق او يا مالك فروشگاه نيستند. به فرض اينكه اين نماينده قصد خير عام رساندن به نيت قرب الهي داشته باشد هم ساز و كار «ارائه تسهيلات ويژه» به كارگران را مشخص نكرده است. شايد مكانيزم ارائه تسهيلات اينطور است كه يك نفر ميرود از آن فروشگاه مجلل خريد ميكند و هنگامي كه قيمت نهايي را از صندوقدار ميپرسد مثلا ميشنود 70 هزار تومان. بعد آن فرد ميگويد «من كارگر هستم.» و صندوقدار ميگويد «اِ...؟ پس 50 هزار تومان.» شايد هم كالاهاي ويژهاي در بخشهاي ويژهاي از آن فروشگاه قرار ميگيرند كه مشمول تسهيلات ويژه به كارگران ميشوند. شوربختانه فرصت محدود تبليغات مجال نداد تا نامزد محترم تمام وجوه وعده خود را تشريح كند.
اما يكي از جالبترين وعدههاي كارگري در ايام انتخابات مجلس نهم از جانب نامزدي مطرح شد كه سابقه نمايندگي نداشت و آخرين سمتاش مديريت آب و فاضلاب شهر حوزه انتخابيهاش بود. اين نامزد در زماني كه بحث انتصاب افراد سياسي در سمت مديرعاملي تامين اجتماعي گرم بود، يكراست به سراغ اصل موضوع رفته و وعده داده بود: «مديريت تامين اجتماعي را به كارگران باز ميگردانم.»
وعده اين نامزد البته چندان غريب نيست. طبيعي است كارگران بايد در راس صندوقي كه از اساس با كسر دستمزد ماهانهشان پديد آمده قرار بگيرند، اما در شرايطي كه دولت به طور كامل سرمايه كارگران را در اختيار دارد و نهايتاَ سالي يكبار – غالبا در روز كارگر - وعده مشاركت كارگران در ردههاي چندم مديريتي اين سازمان را ميدهد، طرح موضوع واگذاري مديريت تامين اجتماعي به كارگران از جانب يك نامزد ورود به مجلس بانمك به نظر ميرسد. شايد پذيرفتنيتر بود اگر او وعده ميداد «تلاش ميكنيم افراد سياسي تمام سرمايه نسلي كارگران را به باد فنا ندهند.» مديريت پيشكش.
فارغ از اين وعدههاي كم و بيش مضحك بعضي نمايندگان در ايام انتخابات به نكات درست و تاثيرگذاري در زندگي كارگران اشاره ميكردند كه اتفاقاً در حوزهي مسئوليتشان هم بود. به عنوان مثال تعدادي از نمايندگان فعلي در ايام انتخابات به موضوع افزايش سهم توليد در قانون هدفمندي يارانهها پرداخته بودند كه ما نيز طبق وظيفهمان نسبت به انعكاساش اقدام كرديم. تنها يك روز بعد از انتخابات كه سرمان كمي خلوتتر شد از خودمان پرسيديم: مگر همين نمايندگان مجلس در هنگام تصويب قانون هدفمندي، سهم توليد را ده درصد كاهش ندادند؟